سلام
خداروشکر جشن عقد به خوبی برگزار شد و همه چی همونطوری شد که میخواستیم ا
ینکه آدم خواهر عروس باشه خیلیییییییی خوبه راستیییییییییی منم خوشگل شده بودم و خداروشکر آرایش و موهام و لباسمم خیلی خوب شد .از قسمت بامزه ی ماجرا بگم اینکه من لباس عروس رو آخر مراسم تنم کردم و زودی عکس گرفتم و فرستادم واسه حاجی
حالا قسمت آبرو بّرِ ماجرا این بود که گوشیم اون موقع کنارم نبود و همه آقایون داشتن هال رو مرتب می کردن و من تو اتاق چیلیک چیلیک عکس میگرفتم.اونم با چی؟؟ با گوشی بابام
بعد اون موقع بابا میگفت حاج خانوم بگم بیان تو اتاق میز و عسلیارو ببرن؟؟؟ من میگفتم نه نه داریم لباس عوض میکنیم
خلاصه که اون روز دیدم داره عکسای تو گالریشو میبینه، عکسامو که دید لبخند زد
منم شرمگین بودم
در کل همه چی رو دوس داشتم وکلی هم سر عقد واسه همتون دعا کردم و از ته قلبم آرزو میکنم خدا به روی همتون لبخند بزنه
الهی عزیزم
چ عروسی بشی تو
بس ک ناز و ماه و جیگری :*
واقعا حال اون موقعت دیدن داره ، حتما حسابی خوشمل شده بودی خانوم
تبریک میگم عقد خواهری رو ایشاالله خوشبخت بشن
مبارک باشه
ایشالله زود بیای خبر عروسیتو با حاج آقا بدی
خب بعد پاک میکردی از گوشیه بابات
سلام خانومی
ببخش این همه تاخیر داشتم , سفر بودم و بعدم بلاگفا ترکید کلا
من رفتم پرشین .. بیا اونجا پیشم
خیلی خیلی تبریک میگم عقد خواهرتو :*